گروه نرم افزاری آسمان

صفحه اصلی
کتابخانه
تفسیر مجمع البیان
جلد اول
سوره فاتحه الکتاب




اشاره
این سوره بقول ابن عباس و قتاده مکی،و بقول مجاهد،مدنی است و بعضی معتقدند یک بار در مکه و بار دیگر در مدینه نازل
شد.
اسامی این سوره
خوانده شد. « فاتحه » -1 فاتحه الکتاب-چون قرآن از آن شروع میشود و نیز آغاز قرائت نماز است بدین جهت
-2 امّ الکتاب-چون بر سائر سوره ها مقدّم است و عرب به هر چیزي که جامع یا مقدم بر چیزهاي دیگري که تابع آن هستند
بمکه چون زمین از آن نقطه گسترده شد و نسبت « امّ القري » به پوستی که حاوي مغز است و « امّ الرأس » میگوید مانند « امّ » باشد
گفته شده است. « امّ القري » است یا از نظر شرافت و برتري آن بر شهرها و مکان هاي دیگر « امَّ » بهمه آنها
خواندند که اصل آن قرآن است و منظور از اصل بودن حمد این است « امّ الکتاب » بعضی میگویند:سورة حمد را بدین جهت
که همه قرآن و مطالبی که در مجموع سوره ها است مانند اثبات خدا و وجوب بندگی که هدف هاي عالی قرآنند در این
سوره بیان شده است.
-3 السبع-چون این سوره باتّفاق همه داراي هفت آیه است.
-4 مثانی-در اینکه چرا بدین نام خوانده شده دو وجه گفته اند:
اوّل-در هر نماز واجب یا مستحبّ دو بار خوانده می شود.
دوّم-دو بار نازل شد.این ها اسم هاي معروف این سوره اند و نیز اسم هاي دیگري غیر معروف دارد:
-5 وافیه-چون تمام آن باید در نماز خوانده شود.
-6 کافیه-زیرا حمد میتواند جاي سورة دیگر را بگیرد اما در نماز هیچ سوره اي
ص : 33
نمی تواند جانشین حمد گردد مؤیّد این مطلب است آنچه عباده بن ثابت از نبی اکرم نقل میکند که فرمود:امّ
القرآن(حمد)عوض از غیر خودش میشود ولی سوره هاي دیگر عوض آن نمی شوند.
-7 اساس-بمناسبت آنچه از ابن عباس نقل شده است که براي هر چیز اساس و پایه اي است و اساس قرآن سوره فاتحه و اساس
است. « اللّ الرحمن الرحیم
􀀀
بسم ه » این سوره
-8 شفاء-چون از رسول اکرم نقل شده است که فرمود:فاتحه الکتاب شفاء از هر دردي است.
فضیلت این سوره
از رسول اکرم نقل شده است که فرمود:هر کس سورة فاتحه الکتاب را بخواند بدو آن چنان پاداش میدهند که گویی دو ثلث
قرآن را خوانده و بر هر مؤمن و مؤمنه صدقه داده است.
همین مضمون از آن حضرت،بسند دیگري نقل شده است با این تفاوت که گویی تمام قرآن را خوانده است.
از ابیّ بن کعب نقل شده است که گفت من سوره فاتحه را بر رسول اکرم خواندم حضرت فرمود قسم بکسی که جانم در
است و « سبع مثانی »- و« امّ الکتاب » دست اوست در تورات و انجیل و زبور و حتی در خود قرآن مانند این سوره نیست این سوره
این سوره بین خدا و بنده اش تقسیم شده است و براي بنده است آنچه بخواهد.
محمّد بن مسعود عیاشی نقل میکند که رسول اکرم بجابر فرمود:اي جابر آیا بهترین سوره اي را که خدا در کتابش نازل کرد
بتو نیاموزم؟جابر عرض کرد:
اللّ بمن یاد ده.پس رسول اکرم سورة حمد را که امّ الکتاب است باو آموخت سپس
􀀀
آري.پدر و مادرم فدایت باد یا رسول ه
فرمود اي جابر!دوست داري از فضیلت آن براي تو بگویم؟گفت:بلی پدر و مادرم فدایت.
ص : 34
حضرت فرمود:این سوره شفاء هر درد و بیماري است جز مرگ.
از حضرت امام صادق نقل شده است که فرمود:کسی که از حمد شفا نیابد هیچ چیز او را خوب نمیکند.
1)(اي محمّد ) « انِی وَ الْقُرْآنَ الْعَظِیمَ 􀀀 اكَ سَبْعاً- مِنَ الْمَث 􀀀 وَ لَقَدْ آتَیْن » امیر المؤمنین از رسول اکرم نقل میکند که خدا بمن گفت
همانا ما هفت آیه با ثنا(سوره حمد)- و قرآن با عظمت را براي تو فرستادیم)حضرت میگوید خدا سوره حمد را در برابر همه
قرآن قرار داد و بر نازل کردن آن بخصوص بر من منّت نهاد بعد فرمود:
فاتحه الکتاب شریفترین چیزي است که در گنجینه هاي عرش است.
خداوند محمّد را بدان اختصاص و شرافت داد و هیچکدام از پیامبران را با او در این جهت شریک ننمود.جز سلیمان که باو از
اللّ ) داده شد.
􀀀
این سوره(بسم ه....
منِ􀀀 اللّ الرَّحْ
􀀀
مانَ وَ إِنَّهُ بِسْمِ هِ 􀀀 ابٌ کَرِیمٌ إِنَّهُ مِنْ سُلَیْ 􀀀 إِنِّی أُلْقِیَ إِلَیَّ کِت » : همانطور که قرآن از زبان بلقیس این چنین حکایت میکند
2)(نامه اي گرامی بمن داده اند از جانب سلیمان و بنام خداي رحمن و رحیم است). ) « الرَّحِیمِ
سپس فرمود:هر که آن را بخواند در حالی که بدوستی محمّد و آل او معتقد.
و بظاهر و باطن آن مؤمن،و پیرو فرمانش باشد خداوند در برابر هر حرفی از آن حسنه اي باو میدهد که هر یک از آن بالاتر از
دنیا با همه اموال و خیراتش می باشد.
و اگر کسی بدین سوره که خوانده میشود گوش فرا دهد بمقدار یک سوم از ثواب و اجر خواندنش را خواهد داشت این چیز
را غنیمت شمرده و آن را بیشتر کنید تا موقعش نگذرد و حسرت و آه در دلتان نماند.
استعاذه
بخدا پناه )« استعاذه » منِ الرَّحِیمِ 􀀀 اللّ الرَّحْ
􀀀
همۀ قراء اتفاق دارند که قبل از بِسْمِ هِ
ص : 35
1) آیه 87 از سوره حجر. -1
2) آیه 29 از سوره نمل -2
بردن)گفته میشود،اما اختلاف آنان در خصوصیات کلمات آن می باشد بدین قرار:
بقول ابن کثیر و عاصم و ابو عمرو. « طانِ اْلرَّجْیم 􀀀 بِاْللّ مِنَ اْلشَّیْ
􀀀
اَعُوْذُ هِ »
بقول نافع و ابن عامر و کسایی. « طانِ اْلرَّجِیْمِ انَّهُ هُوَ اْلسَّمِیْعُ اْلبَصِیْرُ 􀀀 بِالْلّ مِنَ اْلشَّیْ
􀀀
اَعُوْذُ هِ »
بقول حمزه. « طانِ الْرَّجِیْمِ 􀀀 بِاْللّ اْلسَّمِیْعِ اْلعَلِیْمِ مِنَ اْلشَّیْ
􀀀
نَسْتَعِیْذُ هِ »
شرح لغات
اعوذ-پناه می بریم و استعاذه بمعناي پناه بردن است.
آمده است و « اطِینَ الْإِنْسِ وَ الْجِنِّ 􀀀 شَی » شیطان-در لغت،هر نافرمان و سر کشی است اعم از انسان و جن و حیوان و لذا در قرآن
بمعناي باطل شد دانسته اند ولی صحیح همان « شاط » بمعناي دور شده برخی آن را(فعلان)از فعل « شطن » وزن آن فیعال است از
.( قول اولی است زیرا شاطن بمعناي متمرد و نافرمان در کلمات عرب دیده میشود ( 1
از رجم بمعناي انداختن. « فعیل » رجیم-دور شده وزنش
تفسیر:
اشاره
ذا􀀀 فَإِ » : خدا امر میکند که از شر شیطان بخدا پناه ببرید چون هیچ انسانی از وسوسه هاي شیطان بر کنار نیست لذا قرآن میگوید
2)(هر وقت قرآن میخوانید از شر شیطان بخدا پناه ببرید). ) « طانِ الرَّجِیمِ 􀀀 بِاللّ مِنَ الشَّیْ
􀀀
قَرَأْتَ الْقُرْآنَ فَاسْتَعِذْ هِ
معناي این جمله اینست که من بخدا پناه میبرم از شر شیطان که دور از خیر است و یا دور شده از رحمت خدا است،و رجیم-
یعنی مطرود از درگاه خدا و یا کسی که هدف تیرهاي لعن است هَمانا خدا همه شنیدنیها را میشنود(سمیع)و بهمه دانستنیها
آگاه است(علیم).
ص : 36
هر متمردي که نافرمانی او کند او را در بند میکند و به زندان و « ایما شاطن عصاه عکاه ثم یلقی فی السجن و الاغلال » (1 -1
غل میأفکند.
2) آیه 98 از سوره نحل. -2
اللّ یک آیه از حمد و هر سورة دیگري است و کسی که آن را در
􀀀
منِ الرَّحِیمِ .همه امامیه اتفاق دارند که بسم ه 􀀀 اللّ الرَّحْ
􀀀
بِسْمِ هِ
نماز نخواند نمازش باطل است خواه نماز واجب باشد و یا مستحبّ و بلند خواندن آن در نمازهایی که باید حمد را بلند خواند
واجب و در نمازهایی که باید آرام خواند مستحبّ است ولی همه این احکام از نظر دانشمندان اهل سنت محل اختلاف است
ولی جزء بودنش در سورة نمل براي هیچ دسته قابل انکار نیست.
را تا آخر سوره یک آیه می شمرد و کسی که آن را آیه اي مستقل « راطَ الَّذِینَ 􀀀 صِ» اللّ را آیه اي مستقل میداند
􀀀
کسی که بسم ه
را یک آیه و بعدش را آیه دیگر « راطَ الَّذِینَ أَنْعَمْتَ عَلَیْهِمْ 􀀀 صِ » بحساب نمیآورد و گفتنش را فقط براي تیمّن و تبرّك میداند
می شمرد.
اللّ فاصله نمیأندازند ولی بقیه در فاصله هر سوره و سورة دیگربسم
􀀀
از قرّاء حمزه و خلف و یعقوب و یزیدي بین سوره ها بابسم ه
اللّ میگویند مگر بین دو سورة انفال و توبه
􀀀
ه
اللّ
􀀀
فضیلت بسم ه
اللّ بگوید نزدیکتر است به اسم اعظم از
􀀀
از حضرت علی بن موسی الرضا علیه السلام نقل شده است که فرمود:هر که بسم ه
سیاهی چشم بسفیدي آن.
منِ الرَّحِیمِ و او بگوید خداوند براي خود آن بچه و پدر 􀀀 اللّ الرَّحْ
􀀀
از ابن عباس نقل شده که وقتی معلم به بچه میگوید بگو بِسْمِ هِ
و مادر و معلمش بیزاري از آتش مینویسد.
منِ الرَّحِیمِ 􀀀 اللّ الرَّحْ
􀀀
ابن مسعود میگوید:هر کسی میخواهد که خدا او را از شعله هاي نوزده گانۀ آتش جهنم رهایی دهد بِسْمِ هِ
را بخواند که آن نیز 19 حرف است و خدا هر حرفی را سپر یک شعله قرار میدهد.
از امام صادق علیه السلام نقل شده است که فرمود:خدا بکشد اینان را چگونه خواندن بزرگترین آیات قرآن را بعنوان
شمردند؟ « بدعت » سوره
شرح لغات
بر اقناء،و بعضی آن را مشتق از « قنو » اسم.مشتق از سُمُوّ بمعناي رفعت و علوّ است و اصل آن سمو است و جمعش اسماء مانند
سمه و وسم بمعناي علامت گرفته اند ولی
ص : 37
قول اوّل صحیحتر است زیرا کلمه اي که حرف اولش حذف شده مانند عده و سمه همزه وصل بر سر آن در نمیآید.
اللّ مخصوص خدا است و سیبویه در بارة اصل آن دو وجه بیان میکند:
􀀀
ه.اسم
-1 اِلاه-بر وزن فعال که حرف اول آن حذف و الف و لام جانشین آن شده است.
شده است. « اللّ
􀀀
ه » -2 لاه-بر وزن فعل که الف و لام تعظیم بر سر آن در آمده و
اللّ جامد و یا مشتق است خلیل میگوید:اسمی است غیر مشتق و لازم نیست که هر اسمی مشتق باشد،و کسانی
􀀀
در اینکه کلمۀ ه
که آن را مشتق دانسته اند در اینکه اصل آن چیست این وجوه را گفته اند:
اللّ بنا بر این ذاتی است که شایستۀ پرستش میباشد.
􀀀
بمعناي عبادت و معناي ه « الوهیّت » -1 مشتق از
بمعناي تحیر،و معنایش بنا بر این ذاتی است که عقلها در کنه عظمتش متحیّر و سرگردانند. « وله » -2 مشتق از
یعنی فزع و گریه کردم و خدا کسی است که همۀ مردم در احتیاجاتشان سوي او جزع و ناله میکنند. « الهت » -3 از
بسویش آرامش یافتم و معنایش این است که دلها با ذکر و یادش آرام می گیرند. « الهت إلیه » -4 از
-5 از(لاه)یعنی پوشیده شد که او ذاتی است پوشیده از اوهام و آشکار و ظاهر با دلیل ها و برهانهاي عقلی.
رحمن)مبالغۀ بیشتري است )« فعلان » دو اسمند که از رحمت گرفته شده و براي مبالغه اند جز اینکه در « منِ الرَّحِیمِ 􀀀 اَلرَّحْ »
حکایت شده است که بعقیده او کلمه(رحمن)عربی نیست باستناد آیه کریم که در مقام استغراب و تازه بودن کلمه « تغلب » از
چیست؟(قالوا و ما الرحمن)ولی این عقیده درست نیست « رحمن » گفتند
ص : 38
( زیرا در اشعار عرب فراوان این کلمه دیده میشود ( 1
تفسیر:
اشاره
سه وجه گفته شده است: « اللّ
􀀀
بسم ه » در بیان معناي
اشاره
-1 استعانت از نام خدا
در این وجه،استعانت مقدّر است و معناي آن چنین است طلب کمک کنید به اینکه نامهاي خدا را بزبان آورده او را بصفات
عالیه اش وصف کنید.
-2 استعانت از ذات حق
بجاي مسمّی نشسته است و مثل این است که « اللّ
􀀀
بسم ه » در « اسم » بعضی دیگر گفته اند یعنی کمک بجوئید از ذات خدا و کلمه
و در تمام موارد ذکر و خطاب اسم جاي ذات و شخص مسمّی را می گیرد همانطور که میگویند زید را دیدم « باللّ
􀀀
ه » گفته شود
نیست بلکه شخص و مسماي این اسم را دیده اید و اسم بعنوان مسمّی ذکر شده است و همچنین « زید » مسلّم منظور دیدن کلمه
( وقتی کسی را باسم خطاب میکنند مخاطب شخص است و اسم جانشین او. ( 2
-3 شروع بنام بردن از او
که کرامه بجاي اکرام می باشد و « أکرمته کرامه » بمعناي مصدر(اسم بردن)گرفته شده است مانند « اسم » در این وجه کلمه
معنایش این است که خواندنم را با نام بردن از خدا آغاز میکنم.
مؤلّف-این قول بهتر است زیرا ما مأموریم که کارهایمان را با نام بردن او
ص : 39
و ما یشأ الرحمن یعقد و »: 1) سلامه بن جندل که خود شاعر قبل از اسلام و در زمان جاهلیت و اهل حجاز است میگوید -1
خدا هر چه بخواهد انجام میدهد،امري را ببندد و یا بگشاید و رها کند) )« یطلق
تا یک « الی الحول ثم اسم السلام علیکما و من یبک حولا کاملا فقد اعتذر » : 2) در ادبیات نظیر فراوان دارد،لبید میگوید -2
معنا ندارد و معنی این « اسم » سال(گریه میکنم)و السلام-و کسی که یک سال کاملا گریه کند معذور است-در این جا کلمه
« ثم السلام علیکما » است
شروع کنیم نه به اینکه از کبریا و عظمتش خبر دهیم هم چنان که براي خوردن و آشامیدن و ذبح امر شده است که خدا نام
قطعاً مخالف دستور است. « باللّ
􀀀
ه » بگوید « باسم » و کشتن حیوان بجاي « ذبح » برده شود و اگر کسی موقع
ذاتی است که چون قادر بر آفرینش و زنده کردن موجودات و نعمت دادن به آنهاست شایان پرستش است. -« اللّ
􀀀
ه »
این است که چون رحمن فقط بخدا گفته میشود و بس مانند اسم « الرحیم » بر « الرحمن » علت تقدّم کلمه - « منِ الرَّحِیمِ 􀀀 اَلرَّحْ »
که گفتنش در مورد غیر خدا نیز صحیح است. « رحیم » شخص و علم است و باید قبلًا گفته شود بخلاف
ابو سعید خدري از رسول اکرم نقل میکند که آن حضرت فرمود:عیسی بن مریم گفت خدا رحمن در دنیا و رحیم در آخرت
است.
مهربان بخصوص مؤمنین در آخرت. « رحیم » یعنی مهربان بهمۀ مردم مؤمن و کافر و « رحمن » بعضی از تابعین میگویند
فرا گرفتن رحمت رحمانیۀ حق همه مردم را خواه مؤمن و صالح باشند یا کافر و فاسق،باین است که آنان را آفرید و از نعمت
حیات و زندگی بهره مندشان نمود و به آنان روزي میدهد.
و شمول رحمت رحیمیه بخصوص مؤمنان،باین است که در دنیا بآنها توفیق نیکو کاري داد و آنان در آخرت مورد تکریم و
آمرزش او قرار گرفته و وارد بهشت میشوند.
اسمی است « رحمن »: بهمین مطلب باز میگردد آنچه از حضرت امام صادق علیه السلام نقل شده است که فرمود
اسمی است عام و بیان کنندة صفتی خاص. « رحمن » خاص(مخصوص بخدا)و بیان کننده صفتی عام و
است و این مطلب را او اقتباس کرده از قول رسول « رحیم » و باعتبار صد رحمت « رحمن » عکرمه میگوید:خدا باعتبار یک رحمت
اکرم که فرمود:براي خدا صد رحمت است که فقط یکی از آنها را به زمین فرستاده و بین مردم تقسیم نمود و مهربانی مردم
ص : 40
با هم و عواطفی که نسبت بهم نشان میدهند همه اثر همین یک رحمت است و نود و نه رحمت دیگر را براي خود قرار داده تا
روز قیامت بندگان را مشمول آنها قرار دهد و روایت شده است که روز قیامت حتی این یک رحمت را هم ضمیمۀ آن نود و
نه نموده و با همۀ آنها به بندگان خود مهر می ورزد .
[ [سوره الفاتحه ( 1): آیات 1 تا 7
اشاره
إِیّ نَسْتَعِینُ
اكَ􀀀 و إِیّ نَعْبُدُ اكَ􀀀 ی اَلدِّینِ ( 4) الِکِ وَْمِ 􀀀 منِ اَلرَّحِیمِ ( 3) م 􀀀 الَمِینَ ( 2) اَلرَّحْ 􀀀 لِلّ رَبِّ اَلْع
􀀀
منِ اَلرَّحِیمِ ( 1) اَلْحَمْدُ هِ 􀀀 اَللّ اَلرَّحْ
􀀀
بِسْمِ هِ
( اَلضّ ( 7
􀀀
راطَ اَلَّذِینَ أَنْعَمْتَ عَلَیْهِمْ غَیْرِ اَلْمَغْضُوبِ عَلَیْهِمْ وَ لَا الِّینَ 􀀀 راطَ اَلْمُسْتَقِیمَ ( 6) صِ 􀀀 5) اِهْدِنَا اَلصِّ )
[ترجمه]
ستایش خداي را که پروردگار جهانیان.
داراي رحمت همگانی و خاص.
فرمانرواي روز جزا است.
(خدایا)تنها تو را میپرستیم و از تو یاري میخواهم ما را براه راست هدایت فرما.
راه کسانی که بر آنها نعمت دادي نه کسانی که مورد خشم شده اند و نه گمراهان.
شرح لغات این سوره
در مقابل حمد و مدح و شکر می باشند،در « کفران » و« هجا » و« ذمّ » حمد-با مدح و شکر معنایی نزدیک بهم دارند و کلمات
حمد لازم نشده است که در برابر نعمت باشد ولی شکر حتماً در مقابل نعمت و نیکی است.
رب-پروردگار،براي این کلمه چند معنی گفته شده است از اینقرار:
-1 بزرگ و فرمانبردار 2-مالک(دارنده)،همانطور که رسول اکرم بمردي فرمود:
- آیا تو صاحب گوسفندي یا صاحب شتر،جواب داد هر چه خدا دهد زیاد میکنیم و لذّت میبریم. 3 « أ ربّ غنم ام رب إبل »
اختیار دار. 4-پرورش دهنده.
رَبُّ » -5 اصلاح گر،کلمه رب بطور مطلق فقط در مورد خدا بکار میرود و در مورد اشخاص دیگر با اضافه استعمال میشود مانند
مالک خانه) عالمین-جمع عالم و خود کلمه عالم،جمعیت که از جنس لفظ خود مفرد ندارد و بگروهی از صاحبان عقل )« الدّار
گفته میشود.ولی در استعمال مردم،عالم بمعناي همه موجودات است اعم از جاندار و بی جان انسان و یا انواع دیگر و آیه
کریمه:
« اتِ وَ الْأَرْضِ 􀀀 ماو 􀀀 الَ رَبُّ السَّ 􀀀 الَمِینَ ق 􀀀 ا رَبُّ الْع 􀀀 وَ م »
(1)
(پروردگار جهانیان چیست گفت:
ص : 41
24 از سوره شعرا - 1) آیه 23 -1
پروردگار آسمانها و زمین...)بهمین معناي کلی است.
ملک یا مالک-ملک بمعناي پادشاه و مالک کسی که توانایی و حق تصرف در مالش را بهر صورتی که بخواهد دارد و کسی
نمیتواند از او جلوگیري نماید.
یوم الدین:یوم-روز،و دین بچند معنا آمده است. 1-جزا و پاداش.
ما􀀀 ي کُلُّ نَفْسٍ بِ 􀀀 اَلْیَوْمَ تُجْز » -2 حساب 3-طاعت و پیروي،ولی در اینجا بمعناي پاداش و حساب است بقرینه آیات کریمه
2)(امروز بآنچه کردید جزا و پاداش ) « ا کُنْتُمْ تَعْمَلُونَ 􀀀 اَلْیَوْمَ تُجْزَوْنَ م » 1)(امروز هر کسی را هر چه کرد جزا دهد) و ) « کَسَبَتْ
یعنی راهی که در اثر رفت و آمد زیاد کوبیده « طریق معبّد » داده میشوید) نعبد-می پرستیم.عبادت در لغت ذلت و خواري و
میگویند از نظر ذلت و رام بودنش در برابر صاحب و مالکش. « عبد » شده است و به بنده و برده
نستعین-از تو کمک میخواهیم-استعانت،کمک خواستن.
و« هادي » اهدنا-هدایت کن ما را،هدایت در لغت ارشاد و راهنمایی است و کسی که جلو مردم افتاده آنان را راهنمایی میکند
راهنما میگویند.
صراط-راه واضح و واسع.
مغضوب علیهم-کسانی که بر آنان خشم و غضب شده است-از غضب که در اصل بمعناي سختی و شدت می باشد و لذا به
میگویند. « غضبه » سنگ سخت
است مانند آیات کریمه: « هلاك » بمعناي « ضلال » الضالین-گمراهان اصل
یعنی اعمال آنها را نابود و هلاك کرد.و گمراهی « مالَهُمْ 􀀀 أَضَلَّ أَعْ » یعنی وقتی در زمین هلاك شویم و « ا فِی الْأَرْضِ 􀀀 ذا ضَ لَلْن 􀀀إِ»
در دین دوري و رفتن از حق است.
تفسیر
اشاره
لِلّ
􀀀
اَلْحَمْدُ هِ
-یعنی همه صفات عالی و ستایش ها و سپاسها براي آن خدایی است که سزاوار پرستش است چون او دهنده همه نعمت ها و
توانایی بر آنها است،او آفریدگار
ص : 42
1) آیه 17 از سوره غافر -1
2) آیه 7 از سوره تحریم. -2
منِ􀀀 و پروردگار جهانیان است،ضمناً از این آیه دو چیز استفاده میشود. 1-وجوب شکر نعمت دهنده 2-راه و طرز آن اَلرَّحْ
گذشت و تکرار آنها پس از حمد بمنظور تأکید است ولی « اللّ
􀀀
بِسْمِ هِ » الرَّحِیمِ -معناي این دو صفت و فرق آنها با هم در تفسیر
علی بن عیسی رمانی میگوید:
بمعناي کسی است که « اللّ
􀀀
ه » اللّ چون کلمه
􀀀
اللّ و پس از حمد تکراري است زیرا پس ازبسم ه
􀀀
ذکر این دو صفت پس ازبسم ه
بیان سبب این لیاقت و شایستگی است و پس از حمد براي بیان علت و سبب این « منِ الرَّحِیمِ 􀀀 اَلرَّحْ » شایستگی پرستش دارد
شکر و سپاس است.
الِکِ یَوْمِ الدِّینِ- 􀀀م
روز)زمان )« یوم » پس از بیان مالکیت خدا در این عالم،این آیه مالکیت و سلطنت او را در جهان دیگر بیان میکند و منظور از
است مطلقا نه روز اصطلاحی مقابل شب.
ادامه نور و روشنی است تا سر نوشت ها تعیین شده هر کسی در مکان خود مستقر گردد. « روز » بعضی میگویند:منظور از
جبائی میگوید یعنی روزي که بر دین جزا و پاداش داده میشود. « یَوْمِ الدِّینِ » در بارة
محمّد بن کعب معتقد است یعنی روزي که جز دین چیزي سود نمی بخشد.
با اینکه خدا مالک همه عالمها است علّت اینکه او را فقط مالک روز دین و عالم آخرت معرفی میکند بیان عظمت و اهمیت
خداي عرش که براي بیان عظمت عرش است. « رَبُّ الْعَرْشِ » : آن روز است مانند آیه کریمه
ضمناً این آیه بر اثبات معاد و لزوم ترس و امید از آن،دلالت دارد زیرا تصور آن جهان خوف و امید را در انسان پدید میآورد.
إِیّ نَسْتَعِینُ-
اكَ􀀀 و إِیّ نَعْبُدُ اكَ􀀀
تو را) بر دو فعل براي بیان انحصار است یعنی خدایا منحصراً تو را میپرستیم نه غیر تو )« اِیّ
اكَ􀀀» روي قانون ادبی عربی مقدم شدن
را و فقط از تو کمک میجوئیم نه از غیر تو.
عبادت،خود نوعی شکر است و نیز هدف از آن است زیرا عبادت آخرین درجه
ص : 43
خضوع کسی است توأم با عالیترین مرتبه تعظیم و بزرگداشت و شایستگی این پرستش را ندارد مگر کسی که اصول نعمت ها
چون هستی و زندگی و میل را عطا کرده است و چون جز خداي بزرگ هیچکس توانایی دادن این نعمت ها را ندارد پس
پرستش مخصوص او است.
اگر انسانی بدیگري نیکی کند شایستگی تشکّر و سپاسگزاري را دارد و نیز لزوم اطاعت و فرمانبرداري انسانی از انسان دیگر
امکان دارد اما عبادت و پرستش منحصراً در برابر خدا باید باشد نه دیگري.
عبادت همان اطاعت نیست.
بنا بر این قول کسانی که میگویند عبادت همان اطاعت است صحیح نیست زیرا اطاعت تنها موافقت فرمان و امر است و بس و
لذا پسر که مطیع پدر و بنده که فرمانبر صاحبش است درست نیست بگوئیم آنها پدر و یا صاحب خود را می پرستند و بت
پرستان عبادت بت میکردند نه اطاعت،چون بت فرمان و امري نداشت تا آنان پیروي کنند.
توفیق از تو است
این است که خدایا فقط از تو توفیق و کمک بر عبادت میخواهم و معناي توفیق درست کردن همه « إِیّ نَسْتَعِینُ
اكَ 􀀀» مقصود از
وسائل و اسباب آن چیزي است که در پیدایش نیاز بدانها دارد و از این جهت کسی که دیگري را بر کاري کمک میکند
درست کند اما جمع همه اسباب و مقدمات از « یک قسمت کار را » زیرا او توانست تنها یک سبب « باو توفیق داد » نمیگویند
قدرت افراد خارج و منحصر بخدا است لذا توفیق فقط از او است.
تکرار چرا؟
تکرار شده این است که اگر فقط یک بار گفته میشد شاید این تو هم پیش میآمد که راه تقرّب بخدا « ایاك » علت اینکه کلمه
جمع بین عبادت و استعانت است و اگر یکی از آنها شد مانند کسی که در عظمت و بزرگی خدا می اندیشد که خود آن
عبادت است ولی از او کمک نمیخواهد باید تقرّب بخدا حاصل نکند.
ص : 44
بعضی میگویند تکرار فقط بمنظور تأکید است مثل اینکه میگویند این خانه بین حسن و بین حسین مشترك است که اگر یکی
براي یک فعل تکرار میشد ممکن بود مفید تأکید « اِیّ
اكَ􀀀» نباشد معنا باز صحیح است.ولی باید دانست اگر « بین » از آن کلمات
باشد اما در اینجا براي دو فعل است.
از این نظر است که بما بیاموزد همیشه و براي هر حاجت او را یاد کنیم اگر چه مکرر « ایاك » عده اي دیگر معتقدند تکرار
نشود.
عبادت بدون کمک او ممکن نیست
مقدم شده با اینکه عبادت بدون « إِیّ نَسْتَعِینُ
اكَ􀀀» بر جمله « نَعإِیّ بُْدُ
اكَ 􀀀» در اینجا سؤال و اشکالی پیش میآید که چرا جمله
کمک خدا ممکن نیست؟ در جواب باید گفت:که بی شک کمک خدا جلوتر از عبادت است چه اگر قدرت دادن و کمک
او نباشد بنده نمیتواند کاري انجام دهد ولی چنین نیست که اگر در خواست کمک از خدا نشود او کمک نکند و نیرو و یاري
ندهد پس آنچه جلوتر از عبادت است خود کمک او است و آنچه مؤخر بیان شده طلب و در خواست آن است.
باضافه وقتی دو چیز با هم مربوط باشند جلو و عقب گفتن آنها تفاوتی در مطلب پیش نمیآورد مثلًا میگویند حقم را پرداختی
چه کاري صحیح و نیکو کردي یا اینکه دو جمله را عکس کرده بگویند چه کاري صحیح و نیکو کاري که حقّم را پرداختی.
بعضی از این سؤال جواب داده اند که ممکن است این در خواست کمک براي عبادتهاي بعدي باشد.
تکلیف بدون قدرت نمیشود.
سؤال دیگري در این آیه میشود که تکلیف و فرمان دادن خدا نه عبادت حتماً پس از آن است که نیرو و توانایی بر آنها داده
است چه در غیر این صورت تکلیف محال است پس کمک و نیرو خواستن چه اثري دارد؟ در جواب گفته اند که خود این
1)(خدایا بحق داوري فرما) ) « رَبِّ احْکُمْ بِالْحَقِّ » : در خواست،عبادت،و انقطاع از همه وسَائل بسوي او است مانند آیه کریمه
ص : 45
1) آیه 112 از سوره نساء -1
با اینکه داوري و حکم خدا جز بحق نیست و نیز ممکن است کمک خواستن از خدا سبب ادامه تکلیف و نیرو دادن بر آن
باشد.
قدرت همراه یا جلوتر از عبادت است؟
بعضی باین آیه استدلال کرده اند که قدرت همراه عبادت و هر کاري است چه اگر جلوتر از آن باشد دیگر در خواست آن
معنا ندارد چون نخواسته خود، حاصل است.
ولی این استدلال درست نیست زیرا ممکن است کسی با داشتن قدرت از خدا کمک و توفیق بخواهد بدو منظور:
-1 از او میخواهد که اراده و خواستش را بر آن عبادت،نیرومند و کار را بر او سهل و ساده کند مثل اینکه پاداش و نتیجه هاي
عبادت را باو بگوید تا میل و رغبتش بیشتر گردد.
-2 از خدا میخواهد که این قدرت و توانایی را که هم اکنون دارد برایش نگاه دارد و ادامه دهید و آن را از او نگیرد تا در
آینده نیز هم چنان توفیق عبادت داشته باشد و یا آن،بآن این قدرت را تجدید کند ( 1)(بقول کسانی که معتقد بعدم بقاء قدرت
اند).
از خبر بخطاب
آیات اول این سوره از عظمت خدا و اینکه هر ستایشی شایسته او است و از برخی صفاتش خبر میداد ولی آیات بعدي به
خطاب گرائیده خدا را مخاطب قرار میدهد.
است در اشعار عرب « عدول از خبر بخطاب »: این سبک و روش که باصطلاح
ص : 46
1) این قسمت اشاره به بحثی است که بین فلاسفه و متکلمین معروف است که آیا قدرت بر هر کاري قبل از آن است و یا -1
همراه آن،نظر بسیاري از محققین این است که قدرت، قبل از هر کاري که انجام میشود هست زیرا اگر فقط همراه خود کار
باشد لازم میآید فاسق که مثلا نماز نمیخواند قدرت نداشته باشد و چون قدرت ندارد پس مکلف هم نباشد.
.( فراوان دیده میشود ( 1
ما فقط تو را می پرستیم...مانند آیات « بگو اي محمّد » یا « بگوئید » کسایی در تفسیر این آیات میگوید:تقدیر آیه چنین است
2)(اگر به بینی وقتی گناهکاران در پیشگاه ) « ا􀀀 ا أَبْ َ ص رْن 􀀀 اکِسُوا رُؤُسِهِمْ عِنْدَ رَبِّهِمْ رَبَّن 􀀀 ي إِذِ الْمُجْرِمُونَ ن 􀀀 وَ لَوْ تَر » : کریمه
لائِکَهُ یَدْخُلُونَ عَلَیْهِمْ مِنْ 􀀀 وَ الْمَ » و« گویند » پروردگارشان سرها بزیر افکنده اند(گویند)پروردگارا دیدیم)که تقدیر این است که
میگویند درود )« لامٌ􀀀 یَقُوْلُوْنَ سَ » و فرشتگان از هر دري بر آنها در آیند:درود بر شما)که تقدیر این است ) « لامٌ عَلَیْکُمْ 􀀀 ابٍ سَ 􀀀 کُلِّ ب
بر شما).
راطَ الْمُسْتَقِیمَ 􀀀 اِهْدِنَا الصِّ
-با توجه به اینکه خواننده این آیات و گوینده این کلمات خود بر دین حق و راه راست است
ما را هدایت فرما این وجوه گفته شده است: « اِهْدِنَا » در معناي
اشاره
-1 پایداري بر دین حق
ما را بر دین حق ثابت قدم و پایدار کن و اگر چه خداوند با لطف خود همه مردم را هدایت نموده است ولی گاهی انسان
دچار لغزش شده و افکار باطلی بر دل و قلبش خطور میکند بنا بر این بجا است که از خدا بخواهد او را بر دین حق استوار
بدارد و روشنی بیشتري باو دهد که سبب استقامت و پایداریش گردد همانطور که خدا میفرماید:
« ادَهُمْ هُديً 􀀀 وَ الَّذِینَ اهْتَدَوْا ز »
(3)
(کسانی که هدایت و روشنی یافته اند هدایتشان را افزون کند)در استعمالات مردم هم نظیرش زیاد دیده میشود مثلًا کسی که
مشغول
ص : 47
1) لبید که از شعراء معروف جاهلی است که اسلام را درك کرد و بدان گرائید و شعر را کنار گذارد او صاحب یکی از -1
نفس من -« باتت تشکی الی النفس مجهشه-و قد حملتک سبعاً بعد سبعینا »: معلقات سبع است و وقتی به 77 سالگی رسید گفت
در حالی که گریان و نالان بود بسویم شکوه کرد.(گفتمش)تو را هفتاد و هفت سال در بر داشتم- که از خبر به خطاب عدول
نموده است.
2) آیه 12 از سوره سجده -2
3) آیه 17 از سوره محمد -3
خوردن است و دیگري باو رسیده میگوید:بخور یعنی ادامه بده.
-2 پاداش و جزاء
1)(خداوند به آنان بسبب ایمانشان ) « مانِهِمْ 􀀀 یَهْدِیهِمْ رَبُّهُمْ بِإِی » بما پاداش راه راست و دین حق را عنایت کن نظیر آیه کریمه
این است که ما را به بهشت که پاداش ما است هدایت فرما مؤید این « راطَ الْمُسْتَقِیمَ 􀀀 اِهْدِنَا الصِّ » پاداش میدهد)بنا بر این معناي
(2) « ذا􀀀􀀀 ا لِه 􀀀 دان 􀀀 لِلّ الَّذِي هَ
􀀀
اَلْحَمْدُ هِ » وجه است آیه کریمه
-3 براي آینده
ما را در آینده عمرمان نیز براه راست هدایت فرما همانطور که در گذشته هدایت فرمودي .
خواستن آنچه هست!
خدایا بحق حکم فرما)و ) « رَبِّ احْکُمْ بِالْحَقِّ » باضافه-گاهی ممکن است دعا براي چیزي باشد که حاصل است مانند آیه کریمه
3)(روزي که کسان بر ) « لا تُخْزِنِی یَوْمَ یُبْعَثُونَ 􀀀 وَ » . معلوم است که خدا بجز حق حکم نمیکند.یا قرآن از زبان ابراهیم میگوید
انگیخته میشوند مرا خوار مگردان)که بر فرض هم نمیخواست خدا او را خوار نمیکرد.
و همانطور که گفتیم خود خواستن و دعا عبادت و انقطاع بسوي خدا از خلق است و احیاناً فائده و مصلحت دیگري نیز ممکن
است در همین خواستن نهفته باشد همانطور که ما با اعتقاد به یگانگی خدا و منزّه بودنش از همه عیوب اذکاري را چون:
اْللّ می گوییم.
􀀀
حانَ ه 􀀀 لِلّ ،وَ سُب
􀀀
اْللّ ،اَلْحَمْدُ ه
􀀀
ه إلاّ ه 􀀀 لا ال 􀀀
و نیز امکان دارد که چیزهایی براي ما در صورت سؤال و در خواست داراي مصلحت بوده و بدون آن مصلحت نداشته باشد و
خدا ما را براه راست قبلًا هدایت
ص : 48
1) آیه 9 از سوره یونس -1
2) آیه 43 از سوره اعراف -2
3) آیه 87 از سوره شعراء -3
فرموده زیرا میدانست که ما از او در خواست خواهیم کرد.
ادامه تکلیف
اثر دیگر این دعا و در خواست این است که براي آینده خداوند این تکلیف را ادامه دهد تا مصلحت و پاداش زیادتر نصیب
بنده گردد.
صراط مستقیم چیست؟
صراط مستقیم(راه راست)را باین چند امر معنا کرده اند:
اللّ علیه و آله و علی علیه السلام و از ابن مسعود نیز این معنا نقل شده است.
􀀀
قرآن که از رسول اکرم صلی ه « کتاب خدا »-1
از جابر و ابن عباس. « اسلام »-2
-3 دینی که جز آن پذیرفته نیست.محمّد بن حنفیه میگوید صراط مستقیم آن دینی است که خدا غیر از آن را از بندگان نمی
پذیرد.
-4 پیامبر و ائمه علیهم السلام-که در روایات همین معنی وارد شده است.
معنایی عام و وسیع دارد که همه اینها را شامل میگردد و دینی که خدا بدان امر کرده از « صراط مستقیم » و حق آن است که
توحید و عدل و ولایت کسانی که اطاعتشان را واجب دانسته مصداق آن است.
راطَ الَّذِینَ أَنْعَمْتَ عَلَیْهِمْ 􀀀 صِ
-این آیات بیان و توضیح صراط مستقیم است که آن راه کسانی است که تو بر آنان نعمت داده اي و این مردمی که خدا بر
اللّ عَلَیْهِمْ مِنَ النَّبِیِّینَ وَ الصِّدِّیقِینَ وَ
􀀀
ئِکَ مَعَ الَّذِینَ أَنْعَمَ هُ 􀀀 اللّ وَ الرَّسُولَ فَأُول
􀀀
آنان نعمت داده آیه کریمه معرفی میکند وَ مَنْ یُطِعِ هَ
از « خدا بر آنان نعمت داده است » 1)(آنان که خدا و این پیامبر را اطاعت کنند همدم آن کسانند که ) « الصّ
الِحِین 􀀀 داءِ وَ 􀀀 الشُّهَ
پیامبران و راستگویان و جانبازان و نیکوکاران)پس نعمت دادگان،اینان هستند.
ذکر شده است ولی « نعمت » کلمه نعمت از نظر لغت بمعناي زیادت و مبالغه است و در این آیات صریحاً صراط مستقیم بعنوان
پس از آنکه آن را براه کسانی که
ص : 49
1) آیه 69 از سوره نساء -1
مورد نعمت قرار گرفته اند معرفی مینماید دانسته میشود که خود آن،نعمت است.
غَیْرِ الْمَغْضُوبِ عَلَیْهِمْ
-از نظر همه مفسران منظور از مردمی که مورد خشم قرار گرفته اند همان یهود است و بهمین مطلب دلالت دارد آیه کریمه:
1)(کسانی را که خدا بر آنان لعن و غضب کرده و آنان را به بوزینه ) « ازِیرَ 􀀀 اللّ وَ غَضِبَ عَلَیْهِ وَ جَعَلَ مِنْهُمُ الْقِرَدَهَ وَ الْخَن
􀀀
مَنْ لَعَنَهُ هُ »
و خوك مسخ نمود)و اینان همان یهود بودند زیرا این مسخ شدگان همانها هستند که آیات کریمه خطاب به بنی اسرائیل
شما دانستید کسانی را که نسبت به قانون و ) « خاسِئِینَ 􀀀 ا لَهُمْ کُونُوا قِرَدَهً 􀀀 وَ لَقَدْ عَلِمْتُمُ الَّذِینَ اعْتَدَوْا مِنْکُمْ فِی السَّبْتِ فَقُلْن » : میگوید
حکم روز شنبه تجاوز کردند و ما گفتیم بوزینگانی مطرود باشید).
الضّ
􀀀
وَ لَا الِّینَ
واءَ قَوْمٍ قَدْ ضَ لُّوا مِنْ قَبْلُ وَ أَضَ لُّوا 􀀀 لا تَتَّبِعُوا أَهْ 􀀀 وَ » -و نه گمراهان.مقصود از گمراهان نصاري و مسیحیان است بدلیل آیه کریمه
2)(هوسهاي گروهی را که خود گمراه شدند و بسیاري را نیز گمراه کردند و از راه راست دور ) « واءِ السَّبِیلِ 􀀀 کَثِیراً وَ ضَلُّوا عَنْ سَ
افتادند پیروي مکنید)
صفت آشکار هر دسته
میداند معنایش آن نیست که یهود گمراه نیستند « ضالین » و نصاري را « مغضوب علیهم » حسن بصري میگوید:وقتی قرآن یهود را
و یا نصاري مورد خشم قرار نگرفته اند بلکه هر دو دسته هم مورد خشم اند و هم گمراه اما از هر دسته صفت بارز و
آشکارشان بیان شده است.تا چون علامت هایی آنان را از هم ممتاز کند.
مصداق هر دو صفت همه کفارند
بعضی میگویند منظور از دارندگان این صفت ها همه کفّارند نه از هر صفت یک دسته بخصوص مراد باشد پس گفتن هر
صفت بخاطر امتیاز یافتن صاحب آن نیست بلکه براي دانستن و شناختن حال کفّار است.
مقصود از هر صفت جنس آن است نه یک دسته
عبد القاهر جرجانی در بیان این آیات نظر دیگري دارد،او میگوید:مقصود از
ص : 50
1) آیه 6 از سوره مائده -1
2) آیه 77 از سوره مائده -2
این دو صفت(غضب شدگان و گمراهان)معناي خود آنها است بدون آنکه اشاره به مردمی معیّن باشد مثلاً اگر شما
گفتید:بخدا پناه میبرم از اینکه حال من حال غضب شدگان باشد منظور شما از غضب شدگان دسته معین و معلوم نیست و
همچنین وقتی از خدا می خواهید که پروردگارا مرا از کسانی قرار ده که بر آنان نعمت داده اي مسلماً شما مردم خاصّی را در
نظر نمی گیرید.
چند حدیث
اكَ􀀀 وَ لَقَدْ آتَیْن » در تفسیر عیاشی حدیثی نقل میکند که محمّد بن مسلم از امام صادق علیه السلام پرسید در باره آیه کریمه
حضرت فرمود:منظور، فاتحه الکتاب است که گفتنش تکرار میشود.سپس امام صادق اضافه « انِی وَ الْقُرْآنَ الْعَظِیمَ 􀀀 سَبْعاً مِنَ الْمَث
میکند که رسول اکرم فرمود:خدا بر من منّت نهاد از گنج بهشت به فاتحه الکتاب که در آن این آیات است با این خوّاص:
منِ الرَّحِیمِ 􀀀 اللّ الرَّحْ
􀀀
بِسْمِ هِ
1)(و چون در قرآن پروردگارت ) « ارِهِمْ نُفُوراً 􀀀 ی أَدْب 􀀀 ذا ذَکَرْتَ رَبَّکَ فِی الْقُرْآنِ وَحْدَهُ وَلَّوْا عَل 􀀀 وَ إِ » : .که خدا در باره اش میگوید
که سخن بهشتیان است و - « الَمِینَ 􀀀 لِلّ رَبِّ الْع
􀀀
اَلْحَمْدُ هِ » ( را به یگانگی و وحدت یاد کنی آنان روي گردانیده گریزان میشوند
خداي را از نیکی پاداش شکر میکنند.
« الِکِ یَوْمِ الدِّینِ 􀀀م»
-که جبرئیل میگوید هیچ مسلمانی آن را بزبان نمی آورد جز اینکه خدا و اهل آسمان او را تصدیق می نمایند.
« إِیّ نَعْبُدُ
اكَ􀀀»
بالاترین و بهترین چیزي است از حاجات که بندگان از خدا می خواهند. « إِیّ نَسْتَعِینُ
اكَ􀀀» بیان خلوص در عبادت خدا است و
« راطَ الْمُسْتَقِیمَ 􀀀 اِهْدِنَا الصِّ »
نصاري هستند. « ضالّین » همان یهود و « غَیْرِ الْمَغْضُوبِ عَلَیْهِمْ » همان راه پیامبرانی است که خدا بر آنان نعمت داد
محمّد حلبی میگوید:امام صادق علیه السلام این قسمت از حمد را چنین قرائت میکرد.
ص : 51
1) آیه 46 از سوره اسراء -1
یعنی امیر « صراط المستقیم »: و در روایت دیگر اضافه میکند که حضرت میفرمود « اهدنا صراط المستقیم »: و نیز « ملک یوم الدین »
المؤمنین علیه السلام.
جمیل از حضرت امام صادق نقل میکند که فرمود هر گاه بدنبال امام جماعتی بودي وقتی امام از قرائت فاتحه فارغ شد
.« للّ رب العالمین
􀀀
الحمد ه »: بگو
.« للّ رب العالمین
􀀀
الحمد ه » و نیز فضیل از آن حضرت نقل میکند که فرمود وقتی فاتحه را خواند و تمام شد بگو
نظم این سوره
وقتی شخص نعمت هاي خدا را در این عالم با چشم دید و در بارة آنها اندیشید و دانست که عالیترین و راستگوترین شواهد
اللّ میگوید و اعتراف بخدائیش می نماید و از احساس اینکه رحمن و
􀀀
نعمت هاي خدا خود اوست.از نام خدا آغاز کرده بِسْمِ هِ
رحیم است در دلش آرامش و سکون می یابد.
میگوید و وقتی می بیند همانطور که « لِلّ
􀀀
اَلْحَمْدُ هِ » و پس از آنکه باین یگانه نعمت دهنده خود اعتراف نمود او را شکر میکند و
است « الَمِینَ 􀀀 رَبِّ الْع » او مشمول نعمت هاي خدا قرار گرفته دیگران نیز از این خوان گسترده بیدریغ بهره مند اند میفهمد که او
میخواند. « منِ􀀀 اَلرَّحْ » و با دیدن رزق واسعش بهمه مردم،او را بنام
هنگامی که نافرمانی مردم را در برابر این همه نعمت ها مشاهده کرد و اینکه آنان بجاي سپاسگزاري خدا پشت پا به احکام
الهی میزنند واجبات را ترك و گناهان را انجام میدهند ولی خداي بزرگ نعمت هایش را از آنان نمیگیرد و گناهشان را می
است. « رحیم » بخشد پس میداند او
این شخص موحّ د،رفتار و سلوك مردم را نسبت بهم می بیند که بهم ستم کرده و حق همدیگر را می برند و هیچ فردي از
الِکِ 􀀀م» دیگري بسلامت نیست می فهمد که بدنبال آنان روزي است که خدا انتقام مظلوم را از ظالم خواهد کشید و میگوید
. « یَوْمِ الدِّینِ
پس از فهمیدن همه این مطالب و پی بردن به اینکه براي او خالقیِ است رازق
ص : 52
و رحیم که می میراند و زنده میکند اشیاء را پدید می آورد و دو باره بسوي نیستی باز میگرداند ولی خود او ذات زنده اي
است که هیچ چیز به او مانند نیست و خالقی است که جز او کسی شایسته پرستش نیست و آن چنان خداي را با این صفات
شناخت که گویی هم اکنون او را می بیند در این حال است که روش سخن را تغییر میدهد و از خبر به خطاب میگراید و
خدایا تو را می پرستیم)همانطور که وقتی انسان شخصی را توصیف میکند و صفاتش را شرح میدهد و ) « إِیّ نَعْبُدُ
اكَ􀀀» : میگوید
در این میان خود آن شخص که وارد میشود روش سخن را تغییر داده آن شخص را مخاطب قرار میدهد.
سالک راه توحید وقتی می بیند دل انسان در معرض شبهات و هجوم آراء مختلف است و جز خدا کسی نمی تواند کمک او
. « إِیّ نَسْتَعِینُ
اكَ􀀀» : باشد لذا از خدا براي توفیق در طاعت و تهیه وسائل و اسباب آن در خواست کمک میکند و میگوید
عارفی که بدین درجه از کمال معرفت رسید و بر راه حق مستقیم شد میترسد که لغزشی برایش پیش آید زیرا تنها معصومین
هستند که از خطا و لغزش ایمن و مصونند لذا از خدا توفیق ثبات و پایداري و دوام بر راه خدا و ایمنی از لغزش ها را می
. « راطَ الْمُسْتَقِیمَ 􀀀 اِهْدِنَا الصِّ » خواهد و میگوید
و کلمه صراط مستقیم لفظی است جامع معرفت احکام و توفیق عمل به شرایع و قوانین اسلام و پیروي از کسانی که خدا
اطاعت آنان را واجب دانسته است و دوري از گناه می باشد وقتی همه این ها را دانست توجه پیدا میکند که براي خدا
بندگانی است که مشمول نعمت هاي مخصوص اویند.و خدا آنان را در میان مردم بر گزیده و حجّت بر خلق قرار داده است
پس از خدا می خواهد که او را نیز بدانان ملحق کند و بر راه آنان بدارد تا گمراهان گمراه کننده اي که دشمن حقیقت و کور
از دید واقعیت و مخالف راه اعتدال اند و مشمول غضب و لعن خدا قرار گرفته اند و خدا بر ایشان رسوایی و عذاب مهیّا نموده
راطَ الَّذِینَ أَنْعَمْتَ عَلَیْهِمْ غَیْرِ الْمَغْضُ وبِ عَلَیْهِمْ وَ لَا 􀀀 صِ » است نتوانند در او اثر کنند و از شرشان محفوظ بماند و میگوید
« الضّ
􀀀
الِّینَ
ص : 53
سور